تمام کابوس دیشب‌م این بود که ورق‌های جزوه جِرم‌ [پیش‌رفته] که به نظرم میاد خدیوپارسی استادش بود، داشت تموم می‌شد و من همه‌ش غصه می‌خوردم که چه‌طوری این همه مطلب را می‌تونم تا جلسه بعد، دوباره تو یک دفتر دیگه بنویسم!