ميلاروپا
اون قدر كه دو تا كتاب قبلي اريک امانوئل اشميت (اسكار و خانوم صورتی و موسيو ابراهيم و گل های قرآنش) من رو جذب كرد، اين كتابش(ميلاروپا) كه درباره ی تناسخ بوداييه٬ نتونست من رو به خوندن كل داستان كوتاهش ترغيب كنه(شايد هم من در شرايط خوندنش نبودم، چون من اعتقاد دارم خوندن كتاب هم شرايط مناسب خودش را می خواد!)
به هر حال كتاب، من رو خيلی گيج كرد...بايد تلاش كنم كه تا آخر بخونمش و بعد درباره ش حرف بزنم!
پ.ن(1): هنوز وقت نكردم انجيل های من را بخونم.
پ.ن(2): آخه يكی به من بگه: " دختر جان! بشين درستو بخون به جای اينكه كل آخر هفته ات را به گردش و كتاب (البته از نوع غير درسی) خوندن و مهمونی و مسافرت و كلا تفريحات بگذرونی."
پ.ن(3): امتحان های نامرد هم دارن نزديک ميشن!(ووووووووووووو...وی)
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۸۵/۰۷/۲۹ ساعت توسط کرم کتاب
|