شوهر من يک تمساح است
"شوهر من يک تمساح است. الان مدتهاست از او برای تزيين خانه
استفاده می كنم. يعني از وقتي چند ميهمانی رفتهام و ديدهام آدمها اتوهای
زغالی را توی بوفهي ظرفهای شان می گذارند، يا چراغنفتی های پنجاه سال
پيش را توی اتاق پذيرايی كنار تلويزيونهای چهل اينچ آويزان میكنند يا
صندوقچههای مادربزرگ شان را آوردهاند وسط اتاق، روي ش پوست پلنگ
انداختهاند و يک ديزی سنگی هم روی ش گذاشتهاند، فكر كردهام يک تمساح هم
می تواند تزيين قشنگي باشد برای خانه.
تمساح م را گذاشتهام كنار چراغ پايهبلند بلژيكی، روی كاناپهای سبز و دراز كه مخصوص خودش دادهام درست كنند. گاهی هم می گذارم ش روی ميز ناهارخوری.
اين كه چه طور شد من زن يک تمساح شدم، قصهای طولانی و پيچيده ندارد. همينجوری شد ديگر. خودبه خود پيش آمد. به قول خاله خانباجی ها: پيشونی، كجا منو می شونی ..."*
* تمساح بودایی نیوزاندی محبوب من- آسيه نظام شهيدی- نشر هيلا
تمساح م را گذاشتهام كنار چراغ پايهبلند بلژيكی، روی كاناپهای سبز و دراز كه مخصوص خودش دادهام درست كنند. گاهی هم می گذارم ش روی ميز ناهارخوری.
اين كه چه طور شد من زن يک تمساح شدم، قصهای طولانی و پيچيده ندارد. همينجوری شد ديگر. خودبه خود پيش آمد. به قول خاله خانباجی ها: پيشونی، كجا منو می شونی ..."*
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۶ ساعت توسط کرم کتاب
زیاد خواندن شرط نیست بلکه خوب خواندن و خوب عمل کردن...(مارتین لوتر)