برف
+هوا بس ناجوانمردانه...نه!ناجوانمردانه که نمیشه گفت٬ ولی خیلی سرده...
+بالاخره یه برف درست و حسابی اکباتان را سفید کرد!
+چراغ های رابطه تاریک اند...
+تا امتحان ها و شمردن جوجه های این ترم٬ چیزی نمونده و من دست و دلم به درس نمیره!
+یکی منو کمک کنه...
+بازی شب یلدا هنوز توی سرزمین وبلاگستان رواج داره و من را وسوسه می کنه که...
+...(غیر قابل چاپ!)
پ.ن: کنار پنجره ایستادن و به بارش برف نگاه کردن باعث شد بفهمم چقدر حرف توی دلم دارم!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۸۵/۱۰/۰۷ ساعت توسط کرم کتاب
|