وسوسه
تو این چند روز تعطیلی که این ترم را به اون ترم چسبوند (همین ۲روز تاسوعا و عاشورا را میگم)٬ فرصتی دست داد تا کتابی بخونیم و حظی وافر بریم! یه کتاب توپ از یه خانوم ایتالیایی از قرن گذشته: گراتزیا دلددا...باور کنین کتابش خیلی جالب بود! یه داستان کوتاه٬ که فقط در مدت ۲ روزاتفاق می افته و با شخصیت های محدود (حدود ۴ نفر)! داستان تردید هایی که هر کدوم به شکل های مختلف تجربه کردیم...تا حالا شده کاری را بخواین بکنین ولی به خاطر اونایی که دوستشون دارین ازش گدشته باشین؟دلددا ٬ خیلی خوب تونسته بدون تکراری بودن ۴۸ ساعت را کنار هم بچینه و از مکنونات قلبی این ۴ نفر حرف بزنه! کتاب وسوسه(مادر) درامی ست بسیار قوی از عذاب وجدان ها...
پ.ن(۱): گراتزیا دلددا در ۱۹۲۶ نوبل گرفته!
پ.ن(۲): این داستان در سال ۱۹۱۹ به صورت پاورقی در روزنامه ی ایل تمپو چاپ می شده و بعد به شکل کتاب در اومده.
پ.ن(۳): ترجمه ی کتاب هم٬ کار بهمن فرزانه ست.