دیگر حس عاشقی هم نیست
آدمای زیادی اومدن و از وسط زندگیم رد شدن؛
عابرای غریبه و اخمو٬
آشناهای خندون و شیرین
-البته گاهی هم برعکس-
اما این روزها٬
هستند آدمایی که از روی زندگی بقیه رد میشن؛ خندونِ خندون.
پ.ن: دیگه عادت کردم یا شاید فقط خیال میکنم که عادت کردم.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۸۸/۰۵/۱۲ ساعت توسط کرم کتاب